غرور

بهار خوابش نمی برد

در فقر و در غنی چشم ها زیبایند!
-با عینک توقع چشمانتان را نپوشانید-

 محبت را از چشم ها مگیرید
قلب ها را به چوبه عشق فلک نکنید
جوانان را به اتهامه غرور اعدام مکنید
و دروغ را به دممان نبندید
ما پاکیم؛ جوانیم؛ معصومیم و معصومیتمان را بیایید
بیایید که به درهمی نفروشیم!
و من از بودنم به دنیایی احساس غرور میکنم
غروری سرکش
غروری جاودان
غروری دوست داشتنی

با تشکر از وبلاگه علیرضا از پرشین بلاگ

 

فـــــــــــــــرهنگ لغات

آدامس : تنها چیزی که توی دهان خانم ها بند می شود
آدم خوار: انسان دوست افراطی
آدم مغرور: کسی که اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگوید : یه وجب بلند تر بزن
احمق: کسی که دختر همسایه را در تاریکی نبوسد
ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند
الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را
اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند
ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار کند
بزبیار : فلک زده ای که زنش زشت و کلفتش بیریخت باشد
بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند
بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضویکه چشم چرانها با آن ارتزاق می کنند
خسیس : کسی که وقتی خانه اش آتش می گیرد برای اینکه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشانی بدود
خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت
دست : عضوی که در سینما نزد صاحبش بند نمی شود
دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است
رقص : بهم چسبیدن با اتیکت دو جنس مخالف
زوج ایده آل : شوهر کر و زن لال
سوءظن : سعی در دانستن چیزیکه بعدا" انسان آرزو می کند ای کاش آنرا نمی دانست
سینما : جایی که پشت سر شما حرف می زنند
عشق : دردسری که برای فراموش کردن آن باید عشق تازه تری پیدا کرد
سرخ پوست : مرد خوشبختی که وقتی زنش اورا می بوسد صورتش ماتیکی نمی شود
سنجاق قفلی : تنها قفلی که بدون کلید باز می شود
ماچ : بوسه ای که هنوز رنگ آرتیستی نگرفته
مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند
معجزه : دختر خانمی که زنگ آخر جیم شود و به سینما نرود
موش : خانم هایی که نصفه شب به جیب شوهر هایشان شبیخون می زنند
هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد

 
فقط تیپ رو کف کن .. حالشو ببر ... شدید میزونم !!

دریای من


دریا زیباست و به من ارامشی هدیه میدهد که ذهنم را برای مدتی طولانی از غم ها وشادابی هایم تخلیه میکند و برایم موسیقیه عشق و صدف ها را مینوازد
و چه دل انگیز است پای برهنه بروی سردیه سحرگاهه ساحل خزیدن! و با قطعه چوبی بلند نقش تنه ماری را به یادگاری به امواج بخشیدن!
و نوای شیرینه صدای مادر که از دوردورهای ویلا مرا میخواند!
م چه خوش نسیم پیام رسان
و صدای ارام و همیشگیه سگه ویلای بقلی!
امواج به صخره میخورند
و من ارام میشوم
گویا با من سخن از دلواپسی ها میگویند و من چه صبورانه به انها گوش سپرده ام!

گفته بودی که:چرا محو تماشای منی؟

 

و آنچنان مات ،که یکدم مژه بر هم نزنی!

 

مژه بر هم نزنم  تا که ز دستم نرود

 

ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی!

دریای عزیزم دوستت دارم و ارامشی را که به من بخشیدی هرگز از دست نخواهم داد.

آرامش موقت:

 

می آیی               

            به غارت خلوت

                                  و بوی عادت

                                                     با تو می آید

و گٌنگ را به تبسم

                          و تبسم را به قهقهه

                                                   تبدیل می کنی

ای روشنایی بی بعد

                          ای سطح بی عمق

                                                 میان پنجره می خندی

و روبروی مرا

                         به هرچه آفتاب خداست می بندی

عطش را مباد

                        که دل به رخوت مردابی تو بسپارد....