خنده را به بغضت نمیفروشم



و به تازگی در یافته ام
دریافته ام که لبانم به خنده
زیبا اند و زیباتر!
***

ی توان یک لحظه روی پل نشست
با  نگاهی ... آب  را  تفسیر  کرد
می توان  در  آبی  آیینه وار  
خواب چشمان تو را  تعبیر کرد...

دیگه بریدم

کمی با من مدارا کن
کمی با من مدارا کن
که خود را با تو بشناسم
من گم را تو پیدا کن

تو را از شب جدا کردم
تو را از قصه آوردم
نمی شد با تو بد باشم
 نمی شد از تو برگردم

نه از برگم نه از جنگل
 نه از باران نه از شبنم
نه آن تعمیدی رودم
نه آن مریم ترین مریم

منم همسقف دیروزی
 که عطر خانگی دارد
که دستان تو را باید
 به شام سفره بسپارد

کمی به من مدارا کن
 کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
 من گم را تو پیدا کن

اگر سختم اگر دشوار
 اگر سیل مصیبت وار
اگر تلخم اگر بیمار
 منم از عشق تو بسیار

منم هم خون و هم گریه
 که بغضش را به دریا داد
که از اوج پریدن ها
 بر این ویرانه ها افتاد

کمی به من مدارا کن
 کمی با من مدارا کن
صبوری کن تحمل کن
 من گم را تو پیدا کن...


خیلی باید  ادمه پر رویی باشی که با این همه بدی باز هم برگردی
ولی من عوض شدم
قدر تمام  تنهایی  هایی که عوضم کردن
قدر تمومه اشک هایی که بی محابا بروی شیبه گونه هام جاری شدن و قدر تموم نفرین هایی  که به خودم می کردم که نکنه؛نکنه از من ناراحت شده باشی!
داستان نگم عوض شدم
دنیای من تازه شده من شدم و خدا شده و شب شده
اما شبم دیگه ترسی نداره که بخوام از اون بیام به گرمیه یه پناه پوچ
من پر از ماوا شدم من پر از سنگ صبور!
سخت بود
سخت تر از سخت بودن
طول کشید طولانی تر از اشنا شدن
و لی الان راحتم راحتم بغض ندارم دنیای من عوض شده
بی تو چه قدر زندگیم  قشنگتره!
میدونی نمیگم از عشق بریدم  بذار بگم که من تازه با عشق تو به عاشقی هام رسیدم !!!



اتمامه بی کسی

تنها خواسته ام رسیدن به نهایتی از عشقت بود
تنها و تنها خواسته ام گریستن در اغوشی بود که
گرمایش شروعی برای دوباره متولد شدن بود
با تو بودن رویایم شد کابوسم شد و ارامگاهم همان اغوشه گرم
 با تو بودن
اه چه رویای محالی
ولی دیگر هرگز به چنین رویایی نخواهم اندیشید
خودکشی را بر نخواهم گزید
خواهم ماند
میگویند رسیدن به اغار سخت است اما ناممکن نیست
من هم از نو شروع خواهم کرد
و اغوش گرم خودم را
نه هیچ کس و ناکسه دیگر را پناهی میدم برای بی پناهی هایم
برایم دعا کن
برای از نو شدنم
برای تازه بوییده شدن
برای از اول رووییدن
خوشبو تر زیباتر و پر برگ تر خواهم رویید
به تو سوگند پروردگاره عشق
تو را دیگر نخواهم پرستید
و خداست که مرا حامی خواهد بود
حمایتم کن و من به اعتباره عهدت تا سپیده ها خواهم ماند