پشیمانی


13797502

امروز پشیمانم از عشقی
 که مرا چون مسیح به صلیب کشیده است
و ذره ذره دلم را پاره پاره کرده
و تمام شبهایی را اشک ریختم
 که خدا به من نزدیک بوده است؟!
اما من برای حرمته کسی اشک ریختم
که تازه فهمیده ام حرمتی نبوده است
 همه ی ستاره هایم چراغ بوده اند
 و هم اکنون
همه
سوخته اند!!!

دوباره اومدی

1403
دوباره اومدم...
نظرایه نخونده رو هم دوباره خوندم...
ممنون...ممنون...بعد این همه وقت...بیش از یک ساااال؟!
دلم تنگ شده بود..گفتم بیام بهتره!
نمیخواستم اولین نوشته مثه همیشه شعر باشه یه کم تنوع بد نیست
راستی از خیلی هاتون خبری ندارم ...نمیاین یا نیستین؟
وای چه خوب شد که دوباره اومدم نه؟همتونو دوست دارم و یه مهلت میخوام که دوباره شروع
کنم به نوشتن....
این برای یه دوباره:
من تمنا کردم که تو با من باشی
تو به من گفتی هرگزهرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا این غصه
این هرگز
کشت...

خدافزی

30




سلام دوستای خوججله من!
چطورین؟
خوبم منم از بس که شماها نگرانید دیگه؟!
ولی جدا از این ها  دلم براتون یه ذره شده بود!
اگه بدونین این دو ماه چقدر در عین حالی که خوش گذشت
دیر گذشت!
تقسیره   همه ی شماهاس
....
راستش این اخرین پسته منه
خوب همونجوری که یه اومدینی هس  بالاخره یه رفتنی هم هس دیگه؟ نیست؟
خوب میدونم هم دله شما برای من و هم ماله من برا شما
یه کوچولو میشه؟!-ماله شما میشه؟؟؟؟ـ
اما خوب
خدافزی تا ساله دیگه یا شایدم برا همیشه!
خوب  یه عالمه چیز میخواستم بگم ها !
یه عالمه وصیت؟!؟
خوب دیگه دعا هم یادتون نره
دوستون دارم
و راستی دوست دارم ساله دیگه که اومدم جهنمه یخیمو دیدم
۱۰.....تا  برم کامنت گذاشته باشین!
دووووووست دارم
مازیاد...مازیار...سپیده...اراد...سروش...یلدا...مینا...لطیفه...مجنتا...
ممد یوزی...زیبای خفته...اسمر...سمانه...مینای سرخ...رزا...
همه وهمه
منو فراموش نکنین
تا بعد
حق یارتون